هنوز در شوک فقدان نخبهی فقید، مرحوم مهندس مهراب امرا بودیم، که خبر تلخ دیگری واصل شد. مولوی ملک محمد ملازهی، از علما و معتمدین خوشنام و سرشناس بلوچستان درگذشت. إن القلب لیحزن وإن العین لتدمع وإنا علی فراقهما لمحزونون ... ولا نقول الا ما یرضي ربنا .. إنا لله وإنا إلیه راجعون.
روانشاد مهندس امرا از کنشگران پیشرو فرهنگی اجتماعی بلوچستان بود. او در کنار خدمت به ادبیات زبان مادری، در قالب سرودن شعر و مشاركت در انتشار ترجمهی قرآن مجید به زبان بلوچی، در بزنگاه سوانح و مصایب مردمش، در قامت یک امدادگر خستگیناپذیر در کارزارهای خیریه و امدادی ایفای نقش میکرد. در کنار این هر دو ویژگی درخشان، او در عرصهی محلی یک فنسالار موفق بود و به شهادت دیگران، در مدیریت ادارهی تحت ریاست خود در چابهار نیز خوش درخشید. او همچنین از همفکران و همراهان نسل میانهی جماعت دعوت و اصلاح در استان سیستان و بلوچستان بود و از سالها پیش، آوازهی توانمندیها و برخورداریهای فکری و معنوی او را از مسؤولان استانی جماعت میشنیدم.
مرحوم مولوی ملازهی، از پیشکسوتان جماعت در استان بود. بیش از آن که به سن پیر باشد؛ به صفت و به جایگاه «پیر» بود. «پیر دانا»یی که به مصداق شعر زیبای حافظ، زینتبخش محفل «جوانان سعادتمند» بود و پندهای جانفزای او محور و مدار وفاق و وئام و الفت و رحمت بود. در کنگرههای متوالی جماعت، عضو منتخب استان بود. علیرغم التزام به رأی و ساختار جماعت، که از او نماد یک فرد پختهی تشکیلاتی ساخته بود، در بیرون از جماعت و در پهنهی جامعه نیز مورد اعتماد و محل رجوع بود. در کمک به ایتام و نیازمندان و به ثمر رساندن پروژههای فرهنگی و مذهبی اهل سنت، بهویژه در سراوان، پیشگام بود و خستگیناپذیر میکوشید.
با این دو فقدان اندوهناک، سال ١٣٩٩، برای فعالان مدنی بلوچستان و بهویژه برای اهالی سراوان به معنای واقعی کلمه «عامالحزن» است. از دادار دادور میخواهیم روح پاک این هردو عزیز را در جوار رحمت بیمنتهایش بپذیرد و زحمات و تلاشهای فداکارانهشان را در میزان حسناتشان بگنجاند و جامعهی بلوچستان و بهویژه خانوادهها و بستگان این دو فقید را شکیبایی و بردباری عطا فرماید. جوانان ازخودگذشته، باصفا و با استعداد بلوچ میتوانند –و باید- با توکل بر خدای منّان، جای این گوهرهای ناب را پر و با الهام گرفتن از اندیشه و منش آنان خلأ پیشآمده را جبران نمایند. چنین باد!
نظرات